موضوعات
- پیامک ها
- اس ام اس عاشقانه
- اس ام اس سرکاری
- اس ام اس خنده دار
- اس ام اس فلسفی
- اس ام اس دلتنگی
- اس ام اس تنهایی
- اس ام اس دوستت دارم
- اس ام اس شب بخیر
- اس ام اس غمگین
- اس ام اس جوک
- اس ام اس تیکه دار
- اس ام اس بوسه
- اس ام اس به سلامتی
- اس ام اس مناسبتی
- اس ام اس رمانتیک
- اس ام اس تولد
- اس ام اس په نه په
- اس ام اس فانتزی
- اس ام اس دلشکسته
- اس ام اس جدایی
- اس ام اس بی وفایی
- اس ام اس ولنتاین
- اس ام اس مورد داشتیم
- اس ام اس سنگین
- اس ام اس فراموشی
- تصاویر
- داستان
- آموزش ها
- کامپیوتر و اینترنت و موبایل
- تفریح و سرگرمی
- عکس بازیگران
- کد پیشواز
- آشپزی و تغذیه
- کارت پستال
- ابزارهای وبلاگ
- زناشویی
- آرایش و زیبایی
- کد موزیک آنلاین برای وبلاگ ها
- امین رستمی
- علیرضا روزگار
- مرتضی پاشایی
- محسن یگانه
- رضا شیری
- مجید یحیایی
- پویا بیاتی
- علی عبدالمالکی
- علی زیبایی (تکتا)
- حامد شمس
- مهدی احمدوند
- علیرضا طالیسچی
- سامان جلیلی
- ندیم
- ایمان غلامی
- محمد علیزاده
- رامین بی باک
- مجید خراطها
- حمید عسکری
- محمد اصفهانی
- مازیار فلاحی
- کامران مولایی
- بنیامین بهادری
- علی لهراسبی
- امید جهان
- حسین توکلی
- فرزاد فرزین
- مسعود سعیدی
- علیرضا قمیشی
- احسان خواجه امیری
- سیروان خسروی
- یوسف زمانی
- خواننده های مختلف
- مطالب عاشقانه
- فیلم و سریال
امکانات جانبی
جدید ترین مطالب
داستان آموزنده چرخش بخشش
روزی پیرمردی فقیر و گرسنه، نزد پیامبر اکرم (ص) آمد و درخواست کمک کرد. پیامبر فرمود: اکنون چیزی ندارم ولی «راهنمای خیر چون انجام دهنده آن است»، پس او را به منزل حضرت فاطمه (س) راهنمایی کرد.
پیرمرد به سمت خانه حضرت زهرا (س) رفت و از ایشان کمک خواست. حضرت زهرا (س) فرمود: ما نیز اکنون در خانه چیزی نداریم. اما گردن بندی را که دختر حمزة بن عبدالمطّلب به او هدیه کرده بود از گردن باز کرد و به پیرمرد فقیر داد. مرد فقیر، گردن بند را گرفت و به مسجد آمد.
پیامبر (ص) هنوز در میان اصحاب نشسته بود که پیرمرد عرض کرد: ای پیامبرخدا (ص)، فاطمه (س) این گردن بند را به من احسان نمود تا آن را بفروشم و به مصرف نیازمندی خودم برسانم. پیامبر (ص) گریست. عمّار یاسر با اجازه پیامبر (ص) گردن بند را از پیرمرد خرید.
عمار پس از خرید گردن بند، گردن بند را به غلام خود داد و گفت: این را به رسول خدا (ص) تقدیم کن، خودت را هم به او بخشیدم. پیامبر (ص) نیز غلام و گردن بند را به حضرت فاطمه بخشید. غلام نزد فاطمه (س) آمد و آن حضرت گردن بند را گرفت و به غلام فرمود: من تو را در راه خدا آزاد کردم. غلام خندید.
حضرت فاطمه (س) راز این خنده را پرسید. غلام پاسخ داد: ای دختر پیامبر (ص) برکت این گردن بند مرا به شادی آورد، چون گرسنهای را سیر کرد، برهنهای را پوشاند، فقیری را غنی نمود، پیادهای را سوار نمود، بندهای را آزاد کرد و عاقبت هم به سوی صاحب خود بازگشت.
- تاریخ ارسال : شنبه 18 خرداد 1392 ساعت: 11:01
- بازید : 967
مطالب پربازدید
- کد آهنگ پیشواز همراه اول مهدی احمدوند
- عکس های عاشقانه متحرک دختر و پسر
- عکس های عاشقانه فانتزی متحرک دختر و پسر
- عکس های عاشقانه کارتونی احساسی دختر و پسر
- عکس های عاشقانه غمگین و گریه دار از دختر
- عکس های عاشقانه زیبا و احساسی از تنهایی دختران
- عکس های زیبا از طبیعت
- تصاویر عاشقانه از دختر و پسر در حال گریه کردن
- عکس های عاشقانه از دختران تنها و غمگین
- عکس های عاشقانه دو نفره
مطالب تصادفی
عضويت سريع