داستان های کوتاه و اموزنده

4 داستان کوتاه و آموزنده 92,dastane jadid dastane jaleb,داستان 92,داستان آموزنده جدید,داستان آموزنده فروردین ماه,داستان بسیار زیبا,داستان های آموزنده فروردین 92,داستان های آموزنده و جالب,داستان های جالب و آموزنده فروردین ماه 92,داستان های کوتاه جدید,داستان های کوتاه و اموزنده,داستان کوتاه 92,داستان کوتاه آموزنده,داستان کوتاه جالب,داستان کوتاه جدید,داستانک جالب,داستانک جدید,داستانک زیبا,داستانک فروردین ماه,

4 داستان کوتاه و آموزنده 92,dastane jadid dastane jaleb,داستان 92,داستان آموزنده جدید,داستان آموزنده فروردین ماه,داستان بسیار زیبا,داستان های آموزنده فروردین 92,داستان های آموزنده و جالب,داستان های جا

نقشه سایت

خانه
خوراک

عنوان محصول

توضیحات محصول
قیمت : ---- تومان

عنوان محصول

توضیحات محصول
قیمت : ---- تومان

موضوعات

امکانات جانبی

آمار

تبلیغات

داستان زیبای دسته گل

داستان زیبای دسته گل

داستان آموزنده دسته گل

از دوازده سالگی هر سال روز تولدم یک دسته گل یاس سفید بسیار زیبا برایم فرستاده می شد ، بدون این که نام و نشانی از فرستنده داشته باشد . مدت ها برای پیدا کردن فرستنده تلاش کردم ، حتی به گل فروشی ها هم زنگ زدم ، اما بی فایده بود !

به هر حال این روند هر سال ادامه داشت . در تمام این مدت از زیبایی کار و محبت فرستنده خوشحال بودم و همیشه در تخیلاتم تلاش کردم حدس بزنم که فرستنده کیست . قسمتی از شادترین لحظات زندگی ام در رویای آن فرد سپری شد . آن انسان پُر شور و شگفت انگیز ، اما خجالتی و یا عجیب و غیر عادی که حاضر نبود هیچ نام و نشانی از خود بگذارد . در نوجوانی تصور می کردم فرستنده ممکن است پسری باشد که دوستم دارد و یا کسی که دوستش دارم و یا کسی که او را نمی شناسم ، اما او کاملاً متوجه من است . مادرم هم غالباً در این حدس زدن ها به من کمک می کرد از من می پرسید :
” دخترم خوب فکر کن ، آیا کسی بوده که تو به او محبتی کرده باشی و او از این راه بخواهد قدرشناسی خود را نشان دهد . ”

برای خواندن بقیه داستان دسته گل به ادامه مطلب بروید

داستان آموزنده چرخش بخشش

داستان آموزنده چرخش بخشش

داستان آموزنده

برای خواندن این داستان آموزنده به ادامه مطلب بروید

داستان کوتاه پیرمرد فقیر و گردن بند

داستان کوتاه پیرمرد فقیر و گردن بند

روزی پیرمردی فقیر و گرسنه، نزد پیامبر اکرم (ص) آمد و درخواست کمک کرد. پیامبر فرمود:

اکنون چیزی ندارم ولی «راهنمای خیر چون انجام دهنده آن است»

پس او را به منزل حضرت فاطمه (س) راهنمایی کرد.

به ادامه مطلب بروید

۴ داستان کوتاه و آموزنده ۹۲

۴ داستان کوتاه و آموزنده ۹۲


به ادامه مطلب بروید

ورود کاربران


» رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد