عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
»رپورتاژ آگهی در برترین سایت آموزش سئو ایران - نیوسئو | 1 | 127 | artin22 |
»قانون جذب ثروت | 0 | 178 | fns4565 |
»قانون جذب عشق | 0 | 84 | fns4565 |
»کتاب آموزش سئو سایت - امیر قمصری | 0 | 79 | fns4565 |
»سئو چیست | 0 | 85 | fns4565 |
»رمان دو تخس شیطون | 1 | 2464 | saber25 |
»اس ام اس خاطره های عاشقانه و غمگین | 0 | 103 | farzane |
»اس ام اس فلسفی و جملات قصار زیبا (5) | 0 | 76 | farzane |
»اس ام اس سرکاری ماه رمضان(5) | 0 | 85 | farzane |
»اس ام اس چهارشنبه سوری (5) | 0 | 80 | farzane |
»اس ام اس طنز و خنده دار (5) | 0 | 83 | farzane |
»اس ام اس سرکاری عید نوروز(4) | 0 | 82 | sharlin |
»پیام کوتاه مخصوص روز پدر | 0 | 82 | sharlin |
»اس ام اس خنده دار باحال (4) | 0 | 79 | sharlin |
»اس ام اس فلسفی و جملات قصار زیبا (4) | 0 | 84 | sharlin |
داستان زیبای دسته گل
از دوازده سالگی هر سال روز تولدم یک دسته گل یاس سفید بسیار زیبا برایم فرستاده می شد ، بدون این که نام و نشانی از فرستنده داشته باشد . مدت ها برای پیدا کردن فرستنده تلاش کردم ، حتی به گل فروشی ها هم زنگ زدم ، اما بی فایده بود !
به هر حال این روند هر سال ادامه داشت . در تمام این مدت از زیبایی کار و محبت فرستنده خوشحال بودم و همیشه در تخیلاتم تلاش کردم حدس بزنم که فرستنده کیست . قسمتی از شادترین لحظات زندگی ام در رویای آن فرد سپری شد . آن انسان پُر شور و شگفت انگیز ، اما خجالتی و یا عجیب و غیر عادی که حاضر نبود هیچ نام و نشانی از خود بگذارد . در نوجوانی تصور می کردم فرستنده ممکن است پسری باشد که دوستم دارد و یا کسی که دوستش دارم و یا کسی که او را نمی شناسم ، اما او کاملاً متوجه من است . مادرم هم غالباً در این حدس زدن ها به من کمک می کرد از من می پرسید :
” دخترم خوب فکر کن ، آیا کسی بوده که تو به او محبتی کرده باشی و او از این راه بخواهد قدرشناسی خود را نشان دهد . ”
برای خواندن بقیه داستان دسته گل به ادامه مطلب بروید
نمى دانم چه رابطه ایست ؟
بین نبودنت با رنگ ها
دلتنگ تو که میشوم
زندگى ام سیاه مى شود !
هی تو کمی نزدیکتر بیا ،
اما چیزی نگو
بگذار فقط ،
بگذار چشمهایمان این همه
دوست داشتن ها را زیرنویس کنـــد
تو چه ساده می روی و …
من!
چقدر دوستت دارم هایی
که بست نشسته بر گلویم!
از عشق مکن شکوه که جای
گله ای نیست
بگذار بسوزد دل من
مسئله ای نیست
من سوخته ام در تب ،
آنقدر که امروز
بین من و خورشید
دگر فاصله ای نیست