داستان خیلی آموزنده

داستان بخشش کردن,داستان تامل برانگیز,داستان جدید,داستان خیلی آموزنده,داستان خیلی جالب و جدید,داستان زیبا,داستان زیبای هزار سکه طلا,داستان قدیمی,داستان های آموزنده و خواندنی و جالب,داستان های زیبا و جالب,داستان های پندآموز,داستان های پندآمیز و جالب,داستان های کوتاه و آموزنده,داستان های کوتاه و آموزنده جدید,داستان کوتاه آموزنده,داستان کوتاه و آموزنده 92,داستان کوتاه و آموزنده هزار سکه طلا,داستانک,داستانک 1000سکه طلا,داستانک جدید,

داستان آموزنده هزار سکه طلا     آورده اند که روزى یکى از بزرگان به سفر حج مى رفت . نامش عبد الجبار بود و هزار دینار طلا در کمر داشت… چون به کوفه رسید، قافله دو سه روزى ا

نقشه سایت

خانه
خوراک

عنوان محصول

توضیحات محصول
قیمت : ---- تومان

عنوان محصول

توضیحات محصول
قیمت : ---- تومان

موضوعات

امکانات جانبی

آمار

تبلیغات

داستان آموزنده هزار سکه طلا

داستان آموزنده هزار سکه طلا

آورده اند که روزى یکى از بزرگان به سفر حج مى رفت .

نامش عبد الجبار بود و هزار دینار طلا در کمر داشت…

چون به کوفه رسید، قافله دو سه روزى از حرکت باز ایستاد.

عبد الجبار براى تفرج و سیاحت ، گرد محله هاى کوفه بر آمد. از قضا به خرابه اى رسید…

به ادامه مطلب بروید

ورود کاربران


» رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد