داستان عاشقانه احساسی

داستان عاشقانه,داستان عاشقانه جدید,داستان عاشقانه بوسه ی باران,داستان عاشقانه تیرماه 92,داستان عاشقانه جدید بوسه ی باران تیرماه 92,داستان غمگین,داستان عاشقانه غمگین بوسه ی باران,عاشقانه,داستان عاشقانه غم انگیز,داستان های عاشقانه با معنی,داستان عاشقانه احساسی,باران,بوسه,دوست دارم,عشق من,دختر تنها,دختر,

داستان عاشقانه,داستان عاشقانه جدید,داستان عاشقانه بوسه ی باران,داستان عاشقانه تیرماه 92,داستان عاشقانه جدید بوسه ی باران تیرماه 92,داستان غمگین,داستان عاشقانه غمگین بوسه ی باران,عاشقانه,داستان عاشقانه

نقشه سایت

خانه
خوراک

عنوان محصول

توضیحات محصول
قیمت : ---- تومان

عنوان محصول

توضیحات محصول
قیمت : ---- تومان

موضوعات

امکانات جانبی

آمار

تبلیغات

داستان عاشقانه مرا بغل کن

داستان عاشقانه مرا بغل کن

داستان عاشقانه مرا بغل کن

روزی زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود، بیمار شد. شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از موتورش براى‌ حمل و نقل کالا در شهر استفاده مى‌کرد براى اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد. زن با احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت نمی دانست دست هایش را کجا بگذارد که ناگهان شوهرش گفت: «مرا بغل کن.»

 

برای خواندن ادامه داستان به ادامه مطلب بروید

داستان عاشقانه بوسه ی باران

داستان عاشقانه بوسه ی باران

www.tafrihi3.ir

باران تندی شهر را فرا گرفته بود ، تمام مردم شهر در حال دویدن به سمت خانه ی

خود بودند تا در زیر قطرات باران قرار نگیرند . وای چه اشتباه بزرگی چگونه می توانم

بگویم تمام مردم شهر، با این که میدانم نه تنها در این شهر بلکه در شهرهای دیگر جهان

هزاران آدم بی خانه و فقیر وجوددارد که درلحظه ای که عده ای در حال

برای خواندن بقیه داستان عاشقانه بوسه ی باران به ادامه مطلب بروید

ورود کاربران


» رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد